loading...

ماهِ چه شهری واقعا؟!

در مقام زن ولی مردانگی قانون توست ‌‌‌ تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست

بازدید : 9
دوشنبه 10 فروردين 1404 زمان : 19:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

ندیدم آینه‌‌‌ای چون لباس خاکی‌ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی‌ها

به عشق زنده شدن «عند ربهم» بودن
شده ست حاصل آنان ز سینه چاکی‌ها

دلیل غربت شان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدن‌ها نه بی پلاکی‌ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر ست آی خاکی‌ها.....

محمدجواد شرافت

بازدید : 11
يکشنبه 9 فروردين 1404 زمان : 0:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

یه اتفاقی افتاده و اون اینه که یه سری خانم رفتن دم در مجلس تحصن که چرا لایحه عفاف و حجاب اجرا نمیشه و برخورد شد باهاشون....

این تا این قسمت از قضیه ...

حالا یه عده گفتن ظلم شده در حقشون و دولت ملزم به اجرای قانونه

یه عده‌ی دیگه گفتن این‌ها در شرایط حساس کشور باعث خوشحال آمریکا و اسرائیل شدن

یه عده می‌گن نیرو‌های امنیتی اونا رو زدن

یه عده گفتن اونا نیرو‌های امنیتی رو زدن ....

ابعاد قضیه لااقل برای خود من مشخص نیست و سوالم اینه که اگه لایحه عفاف و حجاب ضد امنیت ملی بوده پس چرا توسط مجلس تصویب شده؟

حالا کاری نداریم...

اما الان دیدم یکی از کانال‌ها نوشته چه فرقی هست بین افرادی که در لشکر حضرت علی(ع) گول قرآن‌های سر نیزه رو خوردن با افرادی که حق رو به خانم‌های متحصن دادن!!!!!

آقا..... چه خبرتونه؟؟

دو دقیقه هم لشکری‌های خودتون رو شمر و ابن ملجم و ابوموسی اشعری و زبیر و خوارج و مرجئه و x و y نکنید ببینیم باید چیکار کرد😑😐😐

یعنی چی که هر اتفاقی میفته ادمین فلان کانال و فلان فعال توئیتر فکر می‌کنه جناح حق ، جناح خودشه و هرکی پستش رو لایک نکنه و قلب نذاره یا مزدور دشمنه یا دوست نادان یا ملحد یا مفسد فی الارض ....😐😐😐😑😑😐😐

بازدید : 10
يکشنبه 9 فروردين 1404 زمان : 16:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

متن نامهترامپ به آیت الله خامنه‌ای که صبح امروز در اسکای نیوز عربی منتشر شده است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با احترام به رهبری شما و ملت ایران، این نامه را با هدف گشودن افق‌های جدیدی برای روابطمان، به دور از سال‌های درگیری، سوء تفاهم و رویارویی‌های غیرضروری که در دهه‌های گذشته شاهد بوده‌ایم، می‌نویسم. زمان آن فرا رسیده است که دشمنی را پشت سر بگذاریم و صفحه جدیدی از همکاری و احترام متقابل را باز کنیم. امروز نیز یک فرصت تاریخی پیش روی ماست.

ایالات متحده آمریکا، تحت رهبری من، آماده برداشتن گامی‌بزرگ به سوی صلح و کاهش تنش است. ما با هم می‌توانیم تحریم‌ها را لغو کنیم، اقتصاد ایران را قدرتمند کنیم و درهای همکاری را بین دو کشورمان باز کنیم، نه تنها به نفع دو ملت، بلکه به نفع ثبات و صلح در خاورمیانه و جهان.

اما من به شما هشدار می‌دهم: اگر این دست دراز شده را رد کنید و رژیم ایران راه تشدید تنش، حمایت مستمر از سازمان‌های تروریستی و ماجراجویی نظامی‌را انتخاب کند، پاسخ قاطع و سریع خواهد بود. ما در برابر تهدیدهای رژیم شما علیه مردم یا متحدانمان بیکار نخواهیم ماند.

آرامش ضعف نیست، انتخاب قوی است. مردم ایران مردم بزرگی هستند که شایسته آینده‌‌‌ای بهتر و به دور از انزوا، فقر و رنج هستند.

اگر شما آماده مذاکره هستید، ما نیز آماده ایم. اما اگر به نادیده گرفتن خواسته‌های جهان ادامه دهید، تاریخ ثبت خواهد کرد که فرصت بزرگی را از دست داده اید.

با احترام، دونالد جی. ترامپ

بازدید : 10
شنبه 8 فروردين 1404 زمان : 6:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

الف. بعضی وقت‌ها که بار گناهان روی شانه‌هایم سنگینی می‌کند می‌روم رو به روی مسجد دانشگاه، روی پرچم آمریکا و اسرائیل کف زمین که حالا از فرط پا خوردن رنگ و رو رفته شده اند بحمدلله قدم می‌زنم...

ب. می‌گویم خدایا بی نورم، تاریکم، گناه کارم، گناه دارم! اما این توفیق پا گذاشتن روی پرچم این رژیم جعلی را از من نگیر...

ج. یک زمان‌هایی احساس می‌کنم کم توفیق شده ام و سخت به تنگ آمده ام؛ این‌ وقت‌ها اتوبوس سوار می‌شوم، می‌روم در آزادی ... دوان دوان خودم را می‌رسانم به پرچم این رژیم منحوس، اگر قسمتم شد رویش پا بگذارم می‌فهمم هنوز خرده آبرو و عزتی دارم، اگرنه می‌روم توی فکر.. کجای کارم لنگ زده که توفیق خاکی کردن نقش این پرچم منحوس را از دست داده ام؟

د. من فکر می‌کنم حمایت از فلسطین مانند اشک ریختن بر اباعبدالله الحسین(ع) است... راه میان‌بر آمرزش، راه میان‌بر عاقبت به خیری... آدم‌های غیر مسلمان را نمازخوان می‌کند و خلبان ارتش آمریکا را در عشق خود زنده زنده می‌سوزاند... حمایت از فلسطین گاهی یک آدم شقی را عاقبت به خیر می‌کند و دست یک آدم مقدس‌نمای گوشه نشین را رو می‌کند برای خودش....

ه. اگر نظر من را می‌خواهید راهپیمایی روز قدس را کربلایی بروید، با حاجت بریود، قدم‌هایتان را نذر کنید برای ظهور، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.....

و. «باید در همان مسیری که شروع کرده‌ایم پیش برویم. یا بگذار کربلای جدیدی باشد». شهید یحیی ابراهیم السنوار این را در یکی از نامه‌های خودش نوشته بود....

بازدید : 9
شنبه 8 فروردين 1404 زمان : 6:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

پایتخت ۳، قسمت سوم؟

نه ممنون! زندگی من در سالی که گذشت.....🗿🗿🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😐😐

بازدید : 11
پنجشنبه 6 فروردين 1404 زمان : 1:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

پایتخت ۳، قسمت سوم؟

نه ممنون! زندگی من در سالی که گذشت.....🗿🗿🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😐😐

بازدید : 13
چهارشنبه 5 فروردين 1404 زمان : 5:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

۱. نظرم درباره اولین قسمت سریال پایتخت ۷؟

۲.کیفیت تصویربرداری و صدا بهتر بود ، استفاده از تکنیک‌ها درست تر بود

فیلم نسبت به قسمت‌های قبلی که از زندگی واقعی و مدرن دور بود و بیشتر حالت صمیمیت نوستالژیک داشت به واقعیت جامعه(شغل‌های اینترنتی، ماشین‌های خانه دار سیار، مراجعه به تراپیست) نزدیک تر بود

۳.یه نقطه خیلی خیلی خیلی درخشان سریال وجود روانشناس بود! و معنیش این بود که رفتار‌های بامزه(بخوانید آزاردهنده) نقی جوازی بر بامزی و طنز نیست و نباید مخاطب برنامه که برنامه را می‌بیند تازه فکر کند که آن رفتار (حسادت، خساست، کینه‌ورزی، زورگویی) یک صفت خوب است... بلکه نشان داده شد که موارد رفتاری که در سریال پیش می‌آید اتفاقا نا سالم، مضر و غیر معمول است و نیاز به درمان دارد.

۴. البته اینکه اینجا شخصیت روانشناس خراب شد و به عنوان یک فرد حواس‌پرت شکمو و بی اهمیت نشان داده شد درست نبود. زمانی که شما می‌خواهید یک فرهنگ سازی انجام بدهید بهتر است یک طرف قضیه را سفید نگه دارید و لااقل اگر می‌خواهید مردم را ترغیب به رفتن پیش روانشناس کنید دیگر چهره روانشناس را خراب نکنید، مثل فیلم "ساعت ۵ عصر" که اگرچه هرجور کمدی سیاهی را نمایش داد اما لااقل یک شخصیت را سفید نمایش داد. اینکه نقی بیمار جلوه داده شود و روانشناس یک بیمار دیگر مردم را تازه سردرگم تر و بی پناه تر می‌کند. یعنی می‌گویند خب رفتار‌های تقی که بیمار گونه بود، خود روانشناس هم که پا به جایی نمی‌برد پس کلا یک مشت بیمار به پست هم خورده اند در این دنیا... البته درباره تقش تراپیست در ادامه فیلم بهتر می‌شود قضاوت کرد

۵.شاید هم می‌خواسته اند یک نقدی به روانشناس‌ها و مشاور‌ها بکنند این وسط که شخصا آن را درست می‌دانم ، اما نه به این صورت... برای فرهنگسازی الزاما نیاز نیست یک چهره تخریب شود، بلکه می‌شد به جای روانشناسی که به مشکلات مراجع می‌خندد ، روانشناسی را شخصیت پردازی کرد که آرام و با دقت گوش می‌دهد، آزادی مراجع را زیر سوال نمی‌برد، اخلاق مدار است و به این صورت درس و الگویی برای جامعه مشاوره و روانشناسی و برای مردم می‌شد.

۶.آن قسمتی که نقی گفت:"مردم فکر می‌کنند تقی معمولی دیوانه بوده که رفته پیش روانشناس." شبهه مردم بود و خوب بود که مطرح شد، اما بهتر بود در مقابلش جواب منطقی و درستی داده می‌شد ، حتی در همین حد که:" مگر رفتن پیش چشم پزشک یعنی ما کوریم؟" یا اینکه:"آدمی‌که زندگی خودش و اطرافیانش برایش مهم باشد و برای ارتقائش برود پیش مشاور اتفاقا فرد با شعور و فهمیده‌‌‌ای است." اما دیالوگی برای پاسخ وجود نداشت و فقط هما سکوت کرد.

۷.بخش به فرزندخواندگی گرفتن سالار علی رغم داشتن فرزند بسیار بسیار بسیار.... نقطه زیبا و صحیح و درخشانی بود که امیدوارم در فرهنگ عمومی‌جامعه و ارتقاء کیفیت زندگی کودکان بهزیستی اثر داشته باشد و وقتی این سکانس را دیدم از ته دل دعایشان کردم که به این پرداخته اند، اما اینجا باز هم استدلال استدلال قوی نبود، چون هما گفت:" برای اینکه خونمون از سوت و کوری در بیاد و یه ثوابی هم داشته باشه سالار رو به سرپرستی گرفتیم." که به نظرم دلایل منطقی و حتی اخلاقی‌‌‌ای برای به سرپرستی بگرفته یه کودک نیست، چون وظیفه ماست که حال کودک رو خوب کنیم نه اینکه چون حوصلشو سر رفته یه بچه بیاریم و نیاز بود از استدلال قوی تری استفاده بشه.

۸. درمورد طلاق گرفتن عاطی هم باز استدلال قوی وجود نداشت و لااقل در این قسمت از تیکه اینستگرامی‌"زنان تیبا سوار" برای زنی که طلاق گرفته بود استفاده کرده بودن که به نظرم درست نبود.

۹. این نظارت شدید پدر روی دختر‌ها که نشون داد خیلی جالب بود و چیزی بود که من از نزدیک متأسفانه دیدم توی جامعه......

۱۰. به شخصه بازی بازیگران در این قسمت رو نپسندیدم و به نظرم فقط دیالوگ می‌گفتن ولی امیدوارم که در قسمت‌های بعدی بهتر بشه.

۱۱. با بازیگر نقش بهروز ارتباط برقرار نکردم، البته خوب بازی می‌کرد و نقش رو فهمیده بود ولی مشکل این‌جاست که طبق آموزه‌های فصل‌های پیش بهروز الان باید ۱۷ ۱۸ سالش باشه و انتخاب مرد به ظاهر ۳۵ ۳۶ ساله‌‌‌ای که موهاش حتی ریخته یه مقدار به جای بهروز انتخاب خوبی نبوده.

۱۲. از دیدن گراز توی سریال خوشم اومد ، چون من رو یاد یه قسمت از رمان "ارمیا" رضا امیر خانی می‌اندازه....

۱۳.ساعت پخشش به نظرم خیلی دیره...

۱۴. در مجموع امیدوارم از دیدن این سریال لذت ببرید و اتفاقات خوبی در ادامه ماجرا بیفته✌

بازدید : 11
شنبه 1 فروردين 1404 زمان : 8:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

یک چیزی که خیلی وقت است قلب من را شکسته و سخت ناراحتم کرده مسئله‌ی استخاره است، بین اینکه استخاره گرفتن اصلا درست است یا نه و تا چه مقدار نتیجه استخاره قابل اتکا است با خودم و دیگران سر جنگ داشتم....

از اینکه در منابع اسلامی‌استخاره به معنای طلب خیر کردن از خداست ، تا آنجا که امام خمینی(ره) در پاسخ به نامه دو جوانی که می‌خواستند با هم ازدواج کنند و استخاره بد آمده بود و گفته بودند بروید ازدواج کنید .....

عقیده من را اگر بخواهید همین است؛ که استخاره یعنی طلب خیر ....

اما با افرادی مواجه بودم که درست یا غلط مثل من فکر نمی‌کردند ، بعد از ۱۱ ماه تصمیم گرفتند استخاره بگیرند؛ استخاره بد آمد و یک پیام کوتاه دریافت کردم که استخاره گرفتیم بد آمد و آرزوی خوشبختی و خداحافظِ شما...، ادامه اش هم مثل خیلی‌های دیگر که بلاکم کردند بلاک شدم و یک پایانِ سینماییِ ایده‌آل برای رابطه‌‌‌ای که قرار بود نیمه شعبان به ازدواج ختم شود .....

من نمی‌دانم چه سرّی است که آدم‌ها این همه علاقه دارند که اینجانب بنده‌ی حقیرِ بی‌نوا را بلاک کنند ، مورد بوده نامزد دوستم که هیچ ارتباطی هم با من نداشته و صرفا شماره ام را داشته پس از دعوا کردن با دوستم زده من را بلک کرده! اتفاقی دیده ام پروفایل ندارد و پرسیده ام و فهمیده ام که بله! تازه از آن با شکوه تر آنجا است که با دوستم آشتی کرده اند اما من را همچنان در بلاک نگه داشته ! فکر کنم اگر نامزد یک کشاورز فیلیپینی یا یک سرخ‌پوست شکارچی ، یا همسر سابق یک پستچی بازنشسته در کارولینای جنوبی با همسرهایشان دعوایشان شود می‌زنند من بی نوا را بلاک می‌کنند! به من چه ربطی دارد؟ هوم ؟ مورد بوده طرف اصلا نمی‌دانسته دگمه بلاک تلفن همراهش کجاست، اما به من که رسیده عینک به چشم زده و از این و آن پرسیده و بالأخره موفق شده من را بلاک کند.... مورد بوده طرف بعد از خداحافظی با من یکی دو سال رسما از جهان خارج شده و کوچ کرده به کرات دیگر! این قدر خطرناکم یعنی؟ رادیو اکتیوی چیزی هستم خودم خبر ندارم؟!

بگذریم ....

آزرده ام و همچنان آزرده ....

امروز سحر به قرآن گفتم خیلی دلم از دستت شکسته .... راستی راستی تو این حرف را زدی؟ گفتم مثل همین روش‌ها که می‌گویند بروم استخاره بگیرم از خود قرآن که قضیه‌ی این استخاره بد در اصل چه بوده ....

قرآن را باز کردم، آمد صفحه ۲۹۷، سوره مبارکه کهف

اولین آیه سمت راست از این قرار است:

وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا_ سوره مبارکه کهف(آیه ۲۸)

و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را می‌خوانند و رضای او را می‌طلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کرده‌ایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن.

از این آیه چیزی دستگیرم نشد، در یک دستور العمل دیگر نوشته بود از هر صفحه‌‌‌ای که باز شد ۷ تا ورق بزنید و در صفحه سمت چپ خط هفتم مقصود خود را بیابید، همین کار را هم کردم... سوره مبارکه طه آمد ( ممنون از بزرگوارانی که اسم بچه‌هایشان را سوره‌های قرآن می‌گذارند تا اینجا به تشابه اسمی‌بربخوریم🗿💔) آیه ۵ سوره مبارکه طه از این قرار است:

الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ


[خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است.

باز هم نفهمیدم قضیه از چه قرار است....

+ به یکی از دوست‌هایم همان زمان از شدت نگرانی گفته بودم استخاره بگیرد، می‌گفت برآمده و معامله فلانطور می‌شود و ازدواج یک طور دیگر! شک کردم که نکند از اینترنت گرفته باشد... حدسم درست بود و همین کار را کرده بود... لج کردم با اینترنت! گفتم من فال حافظ را هم از اینترنت نمی‌گیرم چه برید به استخاره! خواستم ثابت کنم الکی می‌گوید ! نیت می‌کردم برای خواندن قرآن ، خوب می‌آمد، نیت می‌کردم برای همان نیت، بد می‌آمد، نیت می‌کردم نماز بخوانم، خوب می‌آمد، نیت می‌کردم برای همان کار ، بد می‌آمد ... خلاصه سایت هم از شانس ما ایستگاهمان گرفته بود حسابی ....

++ از آنجا که وقتی یک چیزی باید بشود می‌شود، آن چیز لاجرم شد و ما ناگذیر اینطور شدیم... غرض رنجیدن ما بود از دنیا، که حاصل شد....... :)

+++ خیلی‌ها می‌گویند تقصیر استخاره گرفتن و این‌ها نیست، دوستت نداشت. انگار که بعد از شنیدن این حرفشان از شادی به گریه می‌افتم که وای خدایا چه خوب شد که قضیه از فلان قرار نبود و عوضش طرف دوستم نداشت!

++++ اول‌ها چرا... خیلی عزت نفسم دردش گرفته بود. رویم نمی‌شد به خانواده ام ، به دوست‌هایم ، به مشاور دانشگاه، به روحانی محل ، به استادم بگویم آن که اینقدر از ثابت قدم بودنش برایتان گفته ام جا زده و رفته... خیلی سرم پایین بود ، اما حالا نه... سرم را بالا می‌گیرم و می‌گویم نشد، من را نخواست، رفت ، مثل همه .

بازدید : 8
يکشنبه 25 اسفند 1403 زمان : 22:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

من خبرنگارم

و از طرف کارم تحت فشار روحی هستم....

دلایلم رو می‌گم

شما بگید استفا بدم یا نه ...

مزایا :

شغل خوبیه

ساعت کاریش کمه

نیاز به حضور در مکان فیزیکی نیست، در خونه یا دانشگاه هم میشه انجامش داد

پیچیدگی خاصی نداره

به حقوقش نیاز دارم

ابزار کار خاصی نداره و با یه تلفن همراه میشه انجامش داد

همکار‌های خوبی دارم

محیط فرهنگیه و تقریبا آزردگی‌‌‌ای از طرف محیط کاری و همکار‌هام ندارم

معایب:

پر استرسه

با شخصیتم سازگار نیست(حوصله‌ی زنگ زدن و حرف زدن با آدم‌های مختلف رو ندارم)

سرم به خاطر کارهای دانشگاه خیلیییی شلوغه و فرصت کمی‌دارم برای رسیدن به کارهای خبرگزاری

دائماً کارها رو دیر تحویل می‌دم و خودم عذاب وجدان می‌گیرم

تهدید به اخراج شدن دریافت می‌کنم

به علت قول دادن و عمل نکردن یا دیر عمل کردن (چون کار از توان روحیم خارجه) دچار ناراحتی و عذاب وجدان می‌شم

سرعت توی کار خیلی مهمه و حتی اگه در حال مرگ هم باشی بهت زنگ می‌زنن و خبر رو آماده روی کارتابل می‌خوان

احساس می‌کنم به اندازه کافی مفید نیستم

نوشتن نیاز به انگیزه و آرامش داره و من ندارم و مجبورم بنویسم و روحم دچار فرسودگی شده ....

به ۴ تا دلیل تاحالا موندم :

۱. کار دیگه‌‌‌ای سراغ ندارم که نیاز به حضور فیزیکیم نباشه و نسبت به زمانم منعطف باشه.

۲. به درآمدش نیاز دارم.

۳. کاریه که مورد تأیید خانوادم قرار گرفته و شاید بقیه‌ی محیط‌های کاری به این امنیت و خوبی نباشه.

۴. خود کار کار خوبیه و بی رودروایسی با کلاس به نظر می‌رسه.

اما چرا می‌خوام برم؟

چون زندگی تحصیلی و شخصیم خیلی پر استرسه و تحمل استرس کاری رو هم ندارم و به دلیل کمبود زمان و کمبود توانایی روحیم در این مدت با اتفاقاتی که افتاد احساس ناکافی بودن می‌کنم در این کار....

+ اگه جای من بودید چه کار می‌کردید؟ من چه کار کنم ؟

بازدید : 7
يکشنبه 25 اسفند 1403 زمان : 4:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

۱. هرکی به ما رسید یا خودش رو بیشتر از ما دوست داشت یا اعتبارش رو یا غرورش رو ‌.... 🗿

۲. "یه چیزی میگم ناراحت نشو" یعنى "یه چیزی میگم از ناراحتى بمیری"

۳. آیت الله بهجت فرمودن:

وقتی شما با امام زمان ❤️ صحبت میکنی، قبل از اینکه صدای شما به گوش خودتون برسه ، امام زمان شنیدند و پاسخ دادند... :)

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أُذُنَ الله الْواعِیَةَ❤️‍🩹

"سلام بر تو‌‌‌ای گوش‌ شنوای خدا"

۴. وقتی کسی در حال غرق شدن است، آن موقعیت، زمان مناسبی برای یاد دادن شنا به او ‌نیست.

۵. یه روز صبح تو پا می‌شی ولی من نه؛ اون روز بجای منم بخند.

۶. آنقدر خداحافظی دردناک است که

"خدا"

در انتهای نماز ، سلام میخواهد...

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 36
  • بازدید کننده امروز : 37
  • باردید دیروز : 628
  • بازدید کننده دیروز : 605
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 681
  • بازدید ماه : 698
  • بازدید سال : 3721
  • بازدید کلی : 3721
  • کدهای اختصاصی