آقا ما رفتیم یه مشاوره پیش از ازدواج ...
بعد بهمون گفتن شما "Schema Personality Disorder" دارید
و حالا کاری ندارم که واقعا دارم یا نه...
ولی اون دو نفر مشاور سیر جلسات رو به صورتی پیش بردن که اگه واقعا اختلال شخصیت طرحوارهای داشته بوده باشم هم با این روندی که ایجاد کردن و نتیجه گیری کورکورانه و نا آگاهانهای که کردن تازه بدتر هم شدم....
اگه ویژگی شخصیت طرحوارهای ، مشکلات در روابطه بعد از رفتن پیش این دو نفر و اتفاقاتی که افتاد در روابطم مشکل دار تر هم شدم
اگه ویژگیش احساس ترس و ناامنی و طرد شدگی و رها شدگیه بعد از این کاری کردن که نا امن تر و طرد شده تر و رها شده تر هم بشم
اگه قبلش در اعتماد به آدمها مشکل داشتم موفق شدن کاری کنن که کلا دیگه اعتماد نداشته باشم
اگه مشکلم احساس کم ارزشی، ضعف و شرم بود باعث شدن بعد از اون جلسه مشاوره کم ارزش تر ، شرم زده تر و ضعیف تر شده باشم
اگه مشکل رفتارهای اجتنابی، پرخاشگرانه، خود تخریبی بود بهشون تبریک میگم! چون بعد از مراجعه به این دو بزرگوار همهی اینها در من بیشتر شد!
اگه نشونش احساسات شدید بود بعد از اون جلسه آخر اتفاقاتی برام افتاد و احساسات شدیدی رو تجربه کردم که .........
واقعا اون دو مشاور کزایی رو نمیفهمم!
اصلا نمیفهممشون!
مگه هدف اصلی مشاوره و روان درمانی "درمان و بهبود افراد" نیست؟
پس چرا ما مراجعها رو بیمار تر کردن و به جامعه برگردوندن؟
و تازه پول هم دادیم بهشون....
خیلی عجیبه... مثل اینه که پول بدی به دکتر تا تشخیص بده که دستت مو برداشته و بعد با چکش بزنه رو استخونهای دستت تا اون مو برداشتن باریک تبدیل بشه به خرد شدن کامل استخونهات....
روانشناسی و مشاوره اگه اون انسان روانشناس و انسان مشاور نگاه عمیق و روشن و الهی به انسان نداشته باشه میتونه "مرگبار" و "مخرب" باشه....
نگاه عمیق ، روشن و الهی به انسان رو شما الزاما در روحانیهای عمامه دارِ مشاور پیدا نمیکنید! الزاما در به اصطلاح روانشناسی اسلامیخوندهها پیدا نمیکنید!! در مشاورین و سخنرانان مذهبی و دلسوز خانواده و جمعیت پیدا نمیکنید....!
روانشناسیِ اسلامیامروز خطرناک تر از روانشناسیِ غربیه.... میدونید چرا؟
چون اومده اعتبار قرآن کریم و احادیث نورانی اهل بیت رو گره زده به نظریات فروید و امثالهم....
یکی هم نیست که بگه بابا ! برای افراد باید افتخار باشه هم راستایی فکرشون با قرآن!
نه اینکه بیاید بگید ببینید چقدر قرآن خوبه! چون فلان دانشمند هم همینو گفته که قرآن گفته!....
لذا دوستان همه چیز رو با "عقلِ عاشق" خودتون بسنجید، با "عقلِ عفیف" و نه با "عقل معاش" و نه با اینکه فلان مشاور عمامه داره پس داره حرف اسلامیمیزنه و فلان مشاور چادر داره پس لابد مطلعه و فلان مشاور رو فلانی معرفی کرده پس لابد درست میگه.....
همونطور که انسان رو تنها در قبر میذارن تنها در یک سری جای دیگرهم میگذارن.... و در شرایطی که انسان باید ناگذیر به تنهایی تصمیم بگیره، اراه دیگری رو بر ارادهی خودتون ارجح قرار ندید .... اگه خدا میخواست اینطور باشید شما رو "آزاد" نمیآفرید..... اگه میخواید پیرو کسی باشید پیرو خودش باشید فقط.... و یه کنش به بحثهای سیاسی اینکه به نظرم توحید انقلابی ترین امکانِ جهانه.... همه هیچند و نیست کس جز او وحده لا اله الا هو
امشب داشتم به این فکر میکردم که روانشناسی میگه فلان چیز نرمال نیست، فلان چیز زیاده، فلان چیز کمه.... همیشه داره تصویری از یه انسان بی تناسب ارائه میده ولی هرگز تصویر یه انسان متناسب رو ارائه نمیده.... چطور ممکنه چنین چیزی؟؟ به نظرم تا وقتی روانشناسی نیاد و یک انسان با روان سالم از نظر خودش رو ترسیم نکنه خردههایی که به عدم صحت روان دیگران میگیره جایز نیست......
یادمه یکی از ویژگیهای من این در اومده بود که "تو زیادی به اخلاق اهمیت میدی" !!! نمیفهمم... یعنی چی زیادی به اخلاق اهمیت میدی؟؟
یه اتفاق یا اخلاقی هست و یا نیست! چیزی بین این دو وجود نداره.....
یعنی انسان متعادل اخلاقی از نظر اینها این مدلیه که وقتی میخواد پاش رو بذاره روی مورچه روی کمر به پایین مورچه میذاره و وقتی مالی از بیت المال اضافه به دستش میرسه نصفش رو میذاره جیبش و نصفش رو پس میده؟؟
یعنی چی؟ یا پات رو از مورچه بر میداری یا نمیداری... چیزی این وسط نیست...!