loading...

ماهِ چه شهری واقعا؟!

در مقام زن ولی مردانگی قانون توست ‌‌‌ تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست

بازدید : 10
شنبه 8 فروردين 1404 زمان : 6:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماهِ چه شهری واقعا؟!

الف. بعضی وقت‌ها که بار گناهان روی شانه‌هایم سنگینی می‌کند می‌روم رو به روی مسجد دانشگاه، روی پرچم آمریکا و اسرائیل کف زمین که حالا از فرط پا خوردن رنگ و رو رفته شده اند بحمدلله قدم می‌زنم...

ب. می‌گویم خدایا بی نورم، تاریکم، گناه کارم، گناه دارم! اما این توفیق پا گذاشتن روی پرچم این رژیم جعلی را از من نگیر...

ج. یک زمان‌هایی احساس می‌کنم کم توفیق شده ام و سخت به تنگ آمده ام؛ این‌ وقت‌ها اتوبوس سوار می‌شوم، می‌روم در آزادی ... دوان دوان خودم را می‌رسانم به پرچم این رژیم منحوس، اگر قسمتم شد رویش پا بگذارم می‌فهمم هنوز خرده آبرو و عزتی دارم، اگرنه می‌روم توی فکر.. کجای کارم لنگ زده که توفیق خاکی کردن نقش این پرچم منحوس را از دست داده ام؟

د. من فکر می‌کنم حمایت از فلسطین مانند اشک ریختن بر اباعبدالله الحسین(ع) است... راه میان‌بر آمرزش، راه میان‌بر عاقبت به خیری... آدم‌های غیر مسلمان را نمازخوان می‌کند و خلبان ارتش آمریکا را در عشق خود زنده زنده می‌سوزاند... حمایت از فلسطین گاهی یک آدم شقی را عاقبت به خیر می‌کند و دست یک آدم مقدس‌نمای گوشه نشین را رو می‌کند برای خودش....

ه. اگر نظر من را می‌خواهید راهپیمایی روز قدس را کربلایی بروید، با حاجت بریود، قدم‌هایتان را نذر کنید برای ظهور، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.....

و. «باید در همان مسیری که شروع کرده‌ایم پیش برویم. یا بگذار کربلای جدیدی باشد». شهید یحیی ابراهیم السنوار این را در یکی از نامه‌های خودش نوشته بود....

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 534
  • بازدید کننده امروز : 511
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 550
  • بازدید ماه : 567
  • بازدید سال : 3590
  • بازدید کلی : 3590
  • کدهای اختصاصی